خرداد ۱۳۴۰ دیپلم متوسطه را در قم اخذ کرد و همان سال جهت ادامه تحصیل به آلمان رفت. بواسطه علاقه ای که از دوران دبیرستان به رشته شیمی داشت، مصمم به تحصیل در همین رشته بود ولی زمانی که به او گفته شد؛ دوره شیمی به دلیل دوران طولانی کارهای لابراتوار طولانی ترین رشته تحصیلی و حتی چند ترم هم از پزشکی بیشتر طول می کشد؛ در تصمیم خود تجدید نظر کرد. هنگامی که قم را به قصد آلمان ترک می کرد پدرش به او گفته بود که قادر به تأمین هزینه تحصیلی او نیست، زیرا اجازه تصرف در آنچه مؤمنین به عنوان وجوهات شرعی به او می دهند ندارد. لذا صادق طباطبائی ناچار بود با کار ضمن تحصیل؛ هزینه زندگی و مخارج تحصیلی خود را تأمین کند. از این رو طولانی تر بودن دوران تحصیل؛ آن هم چند ترم؛ صرفا” به دلیل علاقه محض به شیمی عاقلانه نمینمود. لذا تصمیم گرفت همزمان از دانشگاههای مختلف، پذیرش در رشته متالورژی و شیمی فلزات را تقاضا کند. اولین جواب پذیرش برایش از دانشگاه فنی شهر آخن آمد. دانشگاه آخـن در میان دانشگاههای آلمان از جایگاه علمی بسیار بالائی برخوردار بود؛ به دلیل وجود و حضور دانشمندان شهیر و استادان بزرگی که غالبا” از اعتبار بالای علمی در جهان برخوردار بودند. دریافت پذیرش از دانشگاه اخن؛ او را بسیار خرسند کرد. اما از بخت بد؛ زمانی که برای ثبت نام مراجعه کرد شنید که شرط ورود به کلاس های درس گذراندن شش ماه دوره کارآموزی در یکی از معادن آلمان است؛ که حداقل سه ماه از این شش ماه حتما” بایستی قبل از شروع ترم اول باشد.از این جهت به معدن زغال سنگی بنام کارل الکساندر در دهکده ای بنام باس وایلــر در ۱۷ کیلومتری شهر آخن مراجعه کرده و کار را آغاز کرد.
صادق طباطبایی نوازنده چیره دستی در پیانو به سبک و سیاق مرحوم مرتضی خان محجوبـی بوده و به اعتراف شادروان احمد عبـادی استاد موسیقی و سه تار و نیز دیگر اساتید موسیقی، در زمره معدود کسانی بود که به تمامی قوانین و زیر و بم ها و گوشه ها و پرده های موسیقی سنتی و مقامی و حتی گوشه های محلی ایران زمین، تسلطی کم مانند داشته و با دیوان شعرای نامی حافظ و نظامی و مولوی و رهی معیری انس و الفتی دیرینه داشت و از حافظه ای قوی و از سرعت انتقالی بالا و سینه ای مشحون و آکنده از خاطرات تلخ و شیرین برخوردار است.
وی در خصوص توصیه امام موسی صدر درباره یادگرفتن موسیقی می گوید:«زمانی که هنوز مدرسه می رفتم. ایشان _امام موسی صدر_ به من گفتند که برو سراغ موسیقی ایران، یک معلم بگیر، موسیقی ایران را بشناس که دریایی است عظیم. و مرتب هم از من می پرسید که چه کار کردی. این بود که من در قم معلمی گرفتم و روزی ۳۵ دقیقه آموزش موسیقی می گرفتم. تا اینکه دیپلم گرفتم. روزی که می خواستم قم را ترک کنم، از دوازده دستگاه و ردیف موسیقی ایرانی، جز نوا، همه ردیف ها و دستگاه ها را آموخته بودم.سال دومی که آلمان بودم، امام موسی صدر به آلمان آمد و به من گفت که موسیقی کلاسیک غرب هم دریای عظیمی است. برو توی این مساله غور کن و جواب یک مساله را هم برای من پیدا کن. گفتم چی دایی جان؟ گفت در مشرق زمین بیشترین محرک موسیقی دانان ما حرمان است. اینها قاعدتا چنین چیزی را در فرهنگ خود ندارند. ببین عنصر اصلی شکل دهنده موسیقی اینها چیست. من به قوانین هارمونی و هماهنگی رسیدم. گفتم دایی جان من فکر می کنم بیشتر هماهنگی است. ایشان گفت اصلا ساز آفرینش هماهنگ است.»
فعالیت های سیاسی صادق طباطبایی
بسیاری از هماهنگیها و دیدارهای امام خمینی(ره) در زمان استقرار او در دهکده نوفل لوشاتو تحت حمایت حکومت فرانسه در دولت «ژیسکاردستن» را صادق طباطبایی بر عهده داشت.
وی در سال 1357 همراه امام خمینی به ایران میآید و ابتدا در وزارت کشور معاونت سیاسی و اجتماعی آن وزارتخانه و برگزاری رفراندوم نظام جمهوری اسلامی را بر عهده داشته است. سپس در زمان دولت مهندس بازرگان وی معاونت سیاسی ایشان و سخنگوی دولت موقت و همچنین وزیر مشاور در این دولت بوده است. بعد از استعفای مهندس بازرگان تا ریاست جمهوری رجایی ایشان سرپرستی نخستوزیری را با حکم حضرت امام عهدهدار بوده است.
او در اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران، از جمله نامزدهای انتخاباتی بود. گرچه آرای چندانی کسب نکرد و تنها 50 هزار نفر به او رای دادند.
اتهام اختلاس و حمل تریاک
طباطبایی در زمان جنگ ایران و عراق در آلمان زندگی میکرد و به تهیه اسلحه برای ایران مشغول بود. قبل از انقلاب،وزارت جنگ، شانزده فروند هلیکوپتر از شرکت Bell در ایتالیا خریداری کرده بود که در پی حوادث مربوط به انقلاب و سپس قضیه گروگانگیری و سرانجام به دلیل شروع جنگ، از دادن آنها به ایران خودداری کردند. صادق طباطبایی با آشنایی و روابطی که با برخی دوستان دوران دانشگاه ـ که آن موقع، جزو مقامات آلمان و ایتالیا بودند ـ داشت، توانست این بالگردها را تحویل بگیرد.
ولی در یک مورد پس از خرید و ارسال دویست عدد تفنگ M106 به سوء استفاده و کمفروشی متهم شد که با بررسی قضایی از اتهام وارده تبرئه گردید و پرونده بسته شد.
وی در خصوص این ماجرا می گوید: از تهران دویست قبضه M106 از نوع آمریکایی آن ـ و نه اسرائیلی که در بازار فراوان بود ـ به ما سفارش دادند و ما گرفتیم و فرستادیم. پس از یک سال و نیم، وزارت دفاع اعلام کرد 24 تا از اینها کم است، شما برای دویست تا پول گرفتید،حال آنکه 176 تا تحویل دادید. این ادعا آن هم پس از یکسال و نیم از زمان تحویل،برای من مشخص کرد که کلکی در کار است؛ متهم شدیم که پول گرفتهایم و کالای کمتری تحویل دادهایم.
به هر حال، قضیه به دادستانی ارتش کشیده شد.امام رسیدگی به موضوع پرونده من را به آیتالله صانعی (دادستان وقت) و آقای ریشهری ریاست دادگاههای انقلاب ارتش محول کردند. روزی مرحوم تیمسار ظهیرنژاد ریاست وقت ستاد ارتش،مرا صدا زد و گفت: شماره سری تفنگهای تحویلشده را میدانی چیست؟ گفتم: بله. لیستی را نشان داد و گفت: اینها نیست؟ گفتم چرا. گفت این صورتجلسه تحویل تمامیآن 200 قبضه سلاح به نیروهاست که همه فرماندهان تحویل گیرنده آن را امضا کردهاند.ایشان صورت دیگری هم نشان داد، شامل 150 تفنگ بود که شماره سریال بیست و چهارعدد آن بر خلاف بقیه به جای پنج رقمی، هفت رقمی بود و گفت، آن بیست و چهارتایی که آنجا کم بود، اینجاست.
پرونده تحت نظر آیت الله ری شهری بررسی و مشخص می شود وی هیچ نو اختلاس یا کم فروشی صورت نداده است.
این واسطه گری های وی دلیلی شد تا در یکی از مسافرت های وی به آلمان اتهام حمل مواد مخدر به او زده می شود که وی توضیحات مفصلی در این باره داده است (بخوانید) که مشخص می شود پرویز مظفری و محمد باغستانی از اعضای حزب توده و ناخدا افضلی فرمانده وقت نیروی دریایی ارتش در این پاپوش سازی برای صادق طباطبایی نقش داشته اند.
پس از سال های ابتدایی انقلاب و جنگ صادق طباطبایی کم کم به حاشیه رفت و با سیاست کاری نداشت. عمدتا به خاطر همراهی اش با امام در روزهای نوفل لوشاتو مورد مصاحبه در این ایام قرار می گرفت. البته سال 88 شایعاتی مبنی بر انتخاب سیدصادق طباطبایی به عنوان سخنگوی محسن رضایی منتشر شد، که البته در حد شایعه باقی ماند.
آثار
طباطبایی در عرصه نویسندگی و ترجمه هم پر تلاش دیده میشود. وی با طرح مطالبی در باب شبیخون فرهنگی و طلوع ماهواره و رسانههای تصویری، کتابهایی را نگاشته و ترجمه کرده که از میان آنها میتوان به "طلوع ماهواره و افول فرهنگ "و " تکنوپولی " و " زندگی در عیش مردن در خوشی" و "زوال دوران کودکی " اشاره کرد.
صادق طباطبایی مجموعه خاطرات سیاسی اجتماعی خود را در پنج جلد تدوین کردهاست که سه جلد آن تا کنون توسط نشر عروج منتشر شدهاست.
گزارش از یزدان محمدی